بیانیه دفتر تحکیم وحدت در محکومیت آشوبهای اخیر و فتنه این روزهای ایران اسلامی منتشر شد که در آن بر شناسایی هرچه سریعتر عناصر برون مرزی در اغتشاشات مذکور تاکید شده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
چو ایران نباشد تن من مباد بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه سربهسر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
چند روزی است برخی شهرهای ایران عزیز ما به جولانگاه لشگر فارسی زبان داعش بدل شده است و هر از چندگاهی خبر از یک اقدام وحشیانه از سوی این وحوش به گوش میرسد. از بریدن گلو و به آتش کشیدن مأمور پلیس گرفته تا کشیدن چادر از سر زنان و تخریب اموال عمومی و خصوصی مردم و از همه مهمتر سوزاندن پرچم مقدس ایران.
این آشوبها که در ابتدا با اعتراض به فوت غمانگیز یک دختر جوان آغاز شد در کمترین زمان ممکن، ماهیت واقعی خود را برملا ساخت و به آشوب و اغتشاش بدل گردید، به گونهای که دیگر اصل ماجرای درگذشت غم انگیز دختر ایران، مهسا امینی به حاشیه رانده شد.
و اما در تحلیل وقایع روزهای اخیر اشاره به نکاتی چند حائز اهمیت است؛ همانطور که مشخصاً از سال ۱۳۹۶ به این طرف پیداست، پروژه فشار حداکثری غرب علیه ایران با شکست جدی مواجه گردیده و به عبارت بهتر تیغ تحریمها، کند و کم اثر شده است. از طرفی نقشه به آتش کشیدن منطقه و از بین بردن محور مقاومت نیز با تار و مار شدنِ جریان تکفیری در سوریه و عراق، نقش بر آب شد؛ فلذا ایجاد ناآرامی و فروپاشی از درون (به عنوان مکمل محاصره اقتصادی و فشار از بیرون) به رویکرد اصلی غرب و سرویسهای جاسوسی متخاصم بدل گردیده است که آغاز این تغییر رویکرد را میتوان از آشوبهای دی ماه ۱۳۹۶ در نظر گرفت که با مطالبات به حق ملت پیرامون مسائل معیشتی و اقتصادیِ ناشی از ناکارآمدیِ دولت غربگرای تدبیر و امید!!! آغاز شد اما دیری نپایید که عناصر سرویسهای اطلاعاتی دشمن مسیر اعتراضاتِ به حق مردم را به انحراف کشانده و خیابانها را به عرصه جنگ علیه نظام بدل نمودند و همین شد که آحاد ملت، مسیر خود را از آشوبگران جدا کرده و عرصه را برای برخورد دستگاههای انتظامی و امنیتی با تروریستهای خیابانی فراهم نمودند.
اتفاقات روزهای اخیر را نیز باید از همین زاویه به نظاره نشست. در شرایطی که نفسهای دشمن در تحولات منطقه و جنگهای نیابتی به شماره افتاده و با روز افزون شدنِ اقتدار ایران در عرصههای بینالمللی و شکسته شدن محاصره اقتصادی، آخرین میخها بر تابوت نظام سلطه در حال کوبیده شدن است، انتقام از ایران و به حاشیه بردن موفقیتهای کشور از طریق ایجاد ناآرامیهای داخلی در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. فلذا اینگونه است که درگذشت غم انگیز دختر ایران، مهسا امینی (که بر اساس اسناد متقن و غیرقابل خدشه کاملاً اتفاقی و تصادفی بوده است) را به دستاویزی جهت عقدهگشایی و انتقام از ایران و ایرانی بدل نمودهاند.
اکنون مدتها است که این رویکرد جدید غرب برای مردم، نخنما شده است و عدم همراهی ملت با لشگر فارسی زبان داعش طی روزهای اخیر، خود گواهی بر این مدعاست. اگرچه در ساعتهای ابتدایی این اعتراضات، بخشی از جامعه که نسبت به برخی رویکردهای انتظامی نقدهایی داشته و تحت تأثیر فضاسازی رسانهایِ ناشی از این اتفاقِ غمبار قرار گرفته بودند در کف خیابان در حال بیان مطالبات خویش با رویکرد مسالمتآمیز بودهاند؛ اما دیری نپایید که بار دیگر هستههای آموزش دیده و تیمهای تروریستی با نفوذ در صفوف معترضان اقدام به حرکات خشونت بار نموده و برخی خیابانها را به کارزاری برای حمله به مردم و پروژه کشتهسازی تبدیل کردند. به همین دلیل این بار نیز با عدم اقبال عمومی مواجه شده و جز اندک افرادی هیجان زده و جوگیر، دیگر کسی با این جماعت همراهی ننمود.
آنچه که حائز اهمیت است همانا رو شدن زود هنگام دست عناصر برون مرزی در اغتشاشات اخیر است. آنجا که مزدور ورشکسته اسرائیل، مسعود بارزانی در یک حرکت ناشیانه که به واسطه شهوت شهرت اوست به میدان میآید و از طرفی لشگر رسانهای پر زرق و برق آلسقوط و بریتانیای صغیر، آشکارا به عرصه وارد میشوند، شکی باقی نمیماند که اگرچه شروع اعتراضات، منشأ درونی داشته است؛ اما بدل شدن آن به عملیات تروریستی خیابانی، قطعاً منشأ بیرونی دارد و خدا را هزار مرتبه شکر که دشمنان ایران از احمقها قرار داده شدهاند که علیرغم تمام هزینههایی که برای برنامهریزی جهت فروپاشی از درون ایران صرف میکنند؛ اما از حداقل هوش و ذکاوت برخوردار نیستند که اینقدر زود دست خود را رو نکنند و شاید اگر مدتی صبر میکردند تا دامنه اعتراضات مسالمتآمیز مردم گستردهتر میشد چه بسا راحتتر میتوانستند به اهداف خود برسند.
و اما در پایان جنبش دانشجویی به عنوان چشمان بیدار جامعه ضمن حمایت همه جانبه از پلیس و فرماندهی انتظامی جهت تداوم طرح امنیت اخلاقی (ضمن اصلاح برخی رویکردها و بهبود آموزشها) بدینوسیله خواستار برخورد قاطع و بدون مماشات نهادهای انتظامی، امنیتی و قضائی با لشگر فارسی زبان داعش و وحوش خیابانی و پیاده نظام رسانهای از جمله برخی سلبرتیهای درونمرزی و برونمرزی میباشد و اکنون که دست این جماعت بر همگان رو شده است، لازم است تا یک بار برای همیشه تعارفات را کنار بگذارند و انتقام خونهای به ناحق ریخته شده و گلوهای بریده شده و پیکرهای زنده زنده سوزانده شده را از این جماعت وحشی گرفته و پشت واژگانی همچون رأفت اسلامی پنهان نشوند و اگر احیاناً به هر دلیلی ملاحظاتی دارند، اجازه دهند خود ملت وارد صحنه شوند و با اقدام قاطع، تمامی این وحوش داعشی را تار و مار کنند.
خاطرنشان میسازد، ظاهراً اقلیم کردستان عراق و لانهزنبور صهیونیستها دوباره هوس موشکباران کرده است.