آیا تطبیق حوادث سوریه با ماجرای سفیانی مبنای علمی دارد؟

با آغاز هر فتنه‌ای در منطقه، بحث درباره تطبیق این حوادث با نشانه‌های آخرالزمانی به شدت اوج می‌گیرد. این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که بسیاری از افراد در تلاش‌اند تا رخدادهای جاری را در چارچوب پیشگویی‌ها و نشانه‌هایی که در متون دینی ذکر شده است، تحلیل کنند. این تفسیرها گاه بر اساس آیات قرآن و احادیث معتبر است و گاه بر پایه برداشت‌های شخصی و تفسیرهای غیرعلمی، که می‌تواند منجر به برداشت‌های متفاوت و گاه نادرست شود.

با این حال، باید به این نکته توجه داشت که متون دینی، نشانه‌های آخرالزمان را بیشتر به عنوان هشدارهایی برای تقویت ایمان و آمادگی معنوی ارائه کرده‌اند، نه ابزاری برای پیش‌بینی دقیق زمان و مکان رخدادها. در این میان، برخی جریان‌ها با استفاده از این فضا، تلاش می‌کنند تا حوادث را به نفع اهداف سیاسی یا اعتقادی خود تفسیر کنند. این موضوع نه تنها می‌تواند به ایجاد سوءتفاهم‌ها دامن بزند، بلکه در برخی موارد موجب تضعیف ایمان افراد نیز می‌شود، چرا که پیش‌بینی‌های نادرست، اعتماد عمومی را به آموزه‌های دینی کاهش می‌دهد.

از سوی دیگر، گرایش عمومی به تحلیل حوادث از منظر آخرالزمانی، نشان‌دهنده نوعی جستجو برای معنا در دنیایی پر از آشوب است. انسان‌ها در مواجهه با چالش‌های پیچیده و ناشناخته، به دنبال چارچوب‌هایی هستند که بتوانند با آن‌ها رخدادها را تفسیر و درک کنند. از این رو، وظیفه نخبگان و علماست که با تبیین درست آموزه‌های دینی و تفسیر صحیح نشانه‌های آخرالزمانی، راه را برای سوءاستفاده‌های فکری و انحرافات بسته و نگاه مردم را به سوی آمادگی عملی و اخلاقی برای رویارویی با تحولات آینده هدایت کنند.

این تحلیل‌ها گاهی فراتر از چارچوب‌های دینی رفته و به فضای رسانه‌ای و سیاسی کشیده می‌شود. رسانه‌ها و گروه‌های مختلف، هرکدام با توجه به منافع خود، تلاش می‌کنند حوادث منطقه را با روایات آخرالزمانی تطبیق دهند و از این طریق به مخاطبان خود پیام‌های خاصی منتقل کنند. این امر می‌تواند باعث ایجاد نوعی هیجان یا حتی اضطراب عمومی شود که ممکن است جامعه را به سوی تصمیم‌گیری‌های احساسی و نادرست سوق دهد. در چنین شرایطی، شناخت دقیق منابع دینی و تحلیل منطقی رخدادها امری ضروری است تا بتوان از اثرات منفی این تفاسیر جلوگیری کرد.

از منظر دینی، نشانه‌های آخرالزمان بیشتر به عنوان ابزاری برای افزایش بصیرت و تقویت ایمان افراد مطرح شده‌اند. پیام اصلی این نشانه‌ها، نه ترس‌افکنی و اضطراب، بلکه دعوت به خودسازی، آمادگی برای ظهور منجی و مقابله با ظلم است. بنابراین، وظیفه مسلمانان این است که به جای پرداختن به تطبیق‌های ناپخته و شتاب‌زده، به تقویت روحیه مقاومت، وحدت و عمل به آموزه‌های اخلاقی بپردازند. این رویکرد نه تنها منجر به درک عمیق‌تر از حوادث می‌شود بلکه جامعه را برای مواجهه با چالش‌های آینده آماده‌تر می‌کند.

حجت السلام شهبازیان کارشناس مرکز تخصصی مهدویت در کانال شخصی خود در پیام‌رسان ایتا به چالش تطبیق حوادث سوریه با ماجرای سفیانی و رویدادهای آخرالزمانی پاسخ داد.

وی گفت: با توجه به وقایع اخیر که در منطقه شام و به ویژه سوریه اتفاق افتاده، بسیار از افراد تلاش دارند تا این حوادث را به نشانه‌های ظهور مرتبط کنند. نکته اول اینکه به طور کلی، شاهد هستیم که برخی افراد، روایات شیعه و سنی را با هم مخلوط کرده و بر مبنای آن‌ها شروع به نتیجه‌گیری کرده‌اند. به عنوان مثال، آنها به کتاب «رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور» آقای فتلاوی ارجاع داده‌اند که اصلاً کتاب معتبری در این زمینه نیست. علاوه بر این، افرادی مانند احد رستمی و مصطفی امیری هم کتاب‌هایی نوشته‌اند و مطالبی را در کانال‌های خود ذکر کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد که در این فضا، باید مبنای علمی مشخصی برای بحث درباره نشانه‌های ظهور داشته باشیم. برخی از گزارش‌ها، متأسفانه، منابع معتبر و اسناد قابل قبولی ندارند و حتی روایت‌های معارضی با آن‌ها وجود دارد.

شهبازیان می‌گوید اگر بخواهیم دست به یک گزارش بزنیم و سپس به یک گزارش دیگر تمسک کنیم و براساس آن مصداق خاصی را بسازیم، شیوه‌ای است که آسیب‌زا خواهد بود. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید که در منطقه شام درگیری شده و بنابراین این نشانه را به زمان ما مرتبط کند، باید توجه داشت که این اولین بار نیست که چنین حوادثی در این منطقه اتفاق می‌افتد. قوم ترک، قوم مغول، قوم روم و دیگران هم در تاریخ درگیری‌هایی در منطقه شام داشته‌اند. بنابراین، باید پرسید بر چه مبنای قطعی و با چه قراینی ما این حوادث را به وقوع ظهور مرتبط می‌کنیم؟ در نتیجه، لازم است در تحلیل و تفسیر چنین حوادثی دقت بیشتری داشته باشیم و از تکیه بر گزارش‌های غیرمعتبر خودداری کنیم.

این کارشناس مهدویت با اشاره به اینکه ما انتقادات جدی به برخی از گزارش‌های تطبیقی در فضای سیاسی کشور داریم، گفت: همان‌طور که قبلاً نیز در زمان حمله آمریکا به عراق، برخی از افراد به اشتباه اعلام کردند که ۶ ماه دیگر حتماً ظهور خواهد بود، اما این اتفاق نیفتاد. همچنین در زمان درگیری‌های سال ۲۰۱۱ و جنگ‌های بین داعش و سوریه، دوباره افرادی در محافل مختلف صحبت کردند و گفتند که این حوادث به سفیانی ارتباط دارد و بشار اسد باید از بین برود تا پیش زمینه ظهور فراهم شود، اما بیش از ۱۰ سال از آن زمان گذشته و هیچ کدام از این پیش‌بینی‌ها محقق نشد.

وی به بیان این مسئله پرداخت که آنچه امروز مهم است، این است که ما به رحمت خداوند امیدواریم و موظف به انجام وظایف خود هستیم، چه این مسئله منجر به ظهور بشود و چه نشود. ما باید لحظه به لحظه منتظر حضرت باشیم، چه سفیانی را ببینیم و چه نبینیم. نگاه صحیح، نگاه عمل‌گرا و وظیفه‌گراست؛ نگاهی که در لحظه بر اساس منافع امت اسلامی قدم بردارد و به پیروزی و رحمت خدا توجه داشته باشد و با توکل به خدا حرکت کند. بر فرض محال اگر این جریان تروریست‌های تکفیری در سوریه را به سفیانی ارتباط دهیم، آیا باید اجازه بدهیم که او تمامی مناطق عراق و شام را تصرف کند و بعد به ایران بیاید؟!

شهبازیان ادامه داد: در حال حاضر نیز افراد همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند. یادمان نمی‌رود که برخی از بزرگواران در ایام ۲۳ رمضان که در ماه مبارک رمضان قرار داشت، منتظر بودند که صیحه آسمانی در آن زمان شنیده شود. تطبیق پشت تطبیق مطرح می‌شود و وقتی ما می‌گوییم این تطبیق‌ها بی‌پایه شده، آنها ممکن است یک یا دو مورد درست باشند، اما نباید مردم را با احتمالات و ذهنیات خود معطل کنیم.

وی با تأکید بر اینکه ما نمی‌توانیم چنین موضوعاتی را در یک مبحث علمی مطرح کنیم و فقط دو روایت را بخوانیم و باقی روایات معارض را کنار بگذاریم، گفت: باید منبع‌شناسی انجام دهیم و بررسی کنیم. برخی از گزارش‌ها که فقط از اهل سنت نقل شده و در واقع مربوط به لشکر ابومسلم خراسانی در منطقه شامات است، امروز به قضیه بشار اسد و اسرائیل ارتباط داده می‌شود، در حالی که این تطبیق منطقی نیست.

به اعتقاد شهبازیان این نوع تطبیق‌گرایی نه تنها اشتباه است، بلکه آسیب‌ها و تبعات منفی آن را هم باید در نظر بگیریم. افرادی که به دنبال چنین رویکردی هستند، به جای آنکه به وظیفه‌گرایی توجه کنند، می‌گویند که ما باید فرض کنیم ترامپ سفیانی است یا مقام معظم رهبری خراسانی است، و با این فرضیات، به نوعی، وضعیت کنونی را توجیه می‌کنند. اما واقعیت این است که این تخیلات نباید در عمل ما تأثیری داشته باشد.

این کارشناس مذهبی افزود: ما باید همواره به یاد ظهور باشیم و خود را برای آن آماده کنیم. وظیفه‌ای که بر دوش ماست، این است که از جبهه حق و محور حق دفاع کنیم. اگر این وظیفه ما منجر به نتیجه‌ای شود و در سپاه حضرت قرار بگیریم، الحمدالله و اگر هم نشود، باز هم ما به وظایف خودمان باید عمل کنیم. به تعبیر شهید سید حسن نصرالله، او فرمود که اگر ما پیروز شدیم، پیروز هستیم و اگر شهید شویم، باز هم پیروز هستیم. چون ما باید همواره منتظر باشیم و به وظایف خود در قبال حضرت ولی عصر توجه کنیم و هر آنچه که رضایت اهل بیت را جلب کند، در نظر بگیریم. پس حتی اگر این مسائل منجر به ظهور نشود، ما همچنان نباید وظیفه خود را کنار بگذاریم. در نهایت، باید به عملگرایی و وظیفه‌مداری توجه کنیم و تمام تلاش‌مان را در این راستا بگذاریم.