دین از کجا آمده است؟

سؤال از منشأ دین پرسش از علت پیدایت دین است. در این تفسیر دین پدیده‌ای خارجی است که مستقل از انسان و جدایی از پذیرش او وجود واقعی دارد. از این رو می‌توان درباره علت پیدایش آن بحث کرد، به بیان دیگر دین و مقولات دینی از وجود واقعی برخوردار است. از این رو از منبع پیدایی آن سؤال می‌شود که در جواب آن بعضی می‌گویند که منشأ و منبع پیدایش دین خدا و وحی آسمانی است و برخی دیگر می‌گویند که منشاء آن سحر و جادو یا شیطان است و بعضی نیز ادعا می‌کنند که دین را قدرتمند آن ساخته اند چنانکه مارکسیست‌ها می‌گویند دین ساخته دست قدرتمندان برای تحمیق و استثمار محرومان است.

همه پاسخ های یاد شده مبتنی بر نوع جهان بینی است اصول جهان‌بینی الهی این است که شخص اول معتقد باشد که جهان امکان را خدا آفریده است ثانیاً خدای سبحان دارای اسمای حسنا و صفاتی است که بر پایه آنها جهان را اداره و تربیت نظام هستی را تنظیم میکند ثالثاً انسان در تکامل خود به هدایت الهی نیازمند است و بدون رهنمود خدای سبحان این هدایت تحقق پیدا نمی‌کند.

از این‌رو نزول وحی از ضروری است رابعاً انسان می‌تواند به جایگاهی برسد که رهنمود الهی را دریافت کند. بر اساس این اصول و مقدمات نتیجه‌گیری می‌شود که منشأ دین خداست، یعنی مبدا فاعلی دین خدا و مبدأ قابلی آن انسان و مبدا غایی دین، دیدار انسان با خداوند است و نیز ساختار داخلی دین تنظیم شده است تا انسان‌ها در آن ساختار به لقای الهی بار یابند.

اما اگر کسی وجود خدا را قبول نداشت یا خدا را به عنوان واجب الوجود و مبدأ آفرینش عالم پذیرفت ولی در اثر عقل‌گرایی محض بشر را در تکاملش بی‌نیاز از وحی دانست یا پذیرفت که خدایی هست و با اسما و صفات خود عالم را اداره می‌کند ولی بگوید که انسان توان آن را ندارد که وحی و سروش غیبی را دریافت کند، از نظر چنین افرادی دین امری بشری است که آورنده آن انسان نابغه و خوش استعدادی است که بر اثر نبوغ مطالب آن را درک کرده و به جامعه بشری عرضه کرده است.

بعضی نیز همانند بت‌پرستان حجاز محتوای دین و ساختار داخلی آن را سحر و جادو دانستند و برخی دیگر آن را شعر نامیدند و بعضی می‌گفتند که فن قیافه است و گاهی نیز آن را شعبده و افسانه می‌پنداشتند. مارکسیست‌ها نیز درباره منشأ دین می‌گویند قدرتمندان دین را برای استثمار توده‌ها ساخته‌اند بعضی نیز برای دین منشاء روانی مانند ترس یا جهل ذکر کرده و می‌گویند ترس انسان‌ها از طبیعت یا جهل آنان به قوانین حاکم بر نظام طبیعت آنها را وادار ساخته است تا دین را بسازند و در پرتو آن زندگی خود را سامان دهند.

منبع: دین‌شناسی، آیت‌الله جوادی آملی

پایان پیام/