هرچه میگذرد ماجرای مشکوک و نامشخص مرگ مهسا امینی به نداآقاسلطان شبیهتر میشود. بدون مشخص بودن اصل ماجرا، انبوهی از موضع هیجانی دفعتا گرفته میشود، از احزاب سیاسی تا سلبریتیها، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل، مقامات غربی، کوموله، مریم رجوی، بارزانی و… به نافرمانی مدنی میکشد و…
مسئله برهم زنندگان نظم عمومی و جریان اصلی پشت فاجعه ملی سازی از مرگ مشکوک او نه دادخواهی مرگ اوست نه اصلاح رفتار پلیس! مسئله جابجا کردن مسائل اصلی و فرعی کشور، ایجاد بحران و مشروعیتسازی برای فشار بیشتر بر کشور و تحریم مضاعف و… است که دولت بایدن هم با یا بی توافق به دنبال ان است.
اعتراض به مرگ او بهانه است، مقابله با حکم خدا، زندگی مردم و کشور و نظام نشانه. حالا این وسط کنار ضد انقلاب، از اصلاحطلبانی که بدنه مردمیشان را از دست دادهاند و دنبال استفاده سیاسی هستند تا حتی بعضی دلبستگان انقلاب که میخواهند از داعیه روشنفکرنمایی جانمانند شدهاند آتش بیار معرکه!
بعضی هم با استفاده از اسم عدالتخواهی در این میدان در حال بازی در زمین بوقهای لیبرالسرمایهداری هستند و به سبک سلبریتیها مواضع فالور جذب کن میگیرند. عدالتخواهی ربطی به لیبرالیسم و شل کردن احکام خدا و پیگیری خواست لیبرال سرمایهداری ندارد، خود اینها ضدعدالت است.
آنهم وقتی در ترکیبی ناموزون کنار تجدیدنظرکنندگان در اصول انقلاب، چپ غیرمذهبی، فمینیسم، مخالف اسلام سیاسی و بالاتر همصدا و درپازل لیبرالسرمایهداری باشد.
امام در جواب پیام محمدرضا حکیمی در مخالفت با اولویت اجرای حکم حجاب، پاسخ داده بود بعضی خلقی فکر میکنند ولی من خالقی فکر میکنم.
استدلال فقهی در ضرورت سیاستگذاری فرهنگی حکومت و استفاده از قدرت برای ضمانت تحقق آن تمام و کامل است و جز معدودی فقهای عمدتا یکطرف دعواهای سیاسی، اکثریت مطلق فقها به آن حکم کردهاند و حاکمیت اگر مقابل غوغاها عقب برود حتما به بدتر از شمال تهران زمان شاه برمیگردیم.
این بهمعنای نبود بیانضباطی یا اشکال در فرایند انجام این وظیفه و امکان اصلاح آن نیست. نباید درانجام آنهم تبعیض باشد حتما مقابله با فسق طبقات بالا و سلبریتیها و بالاتر برخورد با ترف، رفاهزدگی و شادخواری آنان مقدم به برخورد با اشکالات توده است، اما نبود آن بهانه ترک این بخش نیست.
مشکل حجاب در کشور دوگانه کار فرهنگی یا گشت ارشاد نیست. اعمال قدرت باید بهینه شود اما در کنار آن باید کار فرهنگی و پرداختن به ریشه های بدحجابی از مد و لباس تا روابط اجتماعی و… و بالاتر از همه نابرابری و ترف و رفاهزدگی لازم است. همه بدحجابی ازیک سنخ نیست و تفکیک آن لازم است..
نظرسنجیهای ملی میگوید حتی اکثر بدحجابها مخالفت دینی و سیاسی ندارند و از اساس حتی خود را بدحجاب نمیدانند. البته حساب کشف حجاب که پروژه مستقیم دشمن است جداست. جای کارهای هیجانی و یکچشمی باید نگاه اجتماعی به حجاب داشت و کار عالمانه و با نگاه جامع کرد.
مقدم بر ان باید مقابل انقلاب و جریان تحریف و تحریم که میخواهد از این نمد، برای خود کلاه ببافد ایستاد و بعد با دست گذاشتن روی مسائل اصلی کشور مثل اصلاح اقتصادی و رفع نابرابریها و کندی رشد علمی که زمینه نارضایتی مردم و سوءاستفاده دشمن شده ایستاد و اجازه نداد مسائل اصلی به حاشیه رود.
انتهای مطلب/ محمد صادق شهبازی